و این جا منم؛
مزار من
و این جا منم؛
فرسنگ ها دور از تو.
نفس هایم به شماره می افتند، بیا خودت را برسان به من.
و این دم و بازدم های آخرم را بشمار...
و وقتی تمام شد، بر سر مزارم گریه کن.
قبرم همین جاست،
پوشیده شده در میان شن های ساحل،
و نزدیک به این دریای مواج.
روی آن امواج، لبخند سرد آخرم را،
با ضربات آرام و تند، حک کرده اند، و صدف های درشت و ریز...
بگذریم... تمام قصه همین است:
"تنها برای یک ثانیه، مرگ هم آغ و ش من بود
نظرات شما عزیزان: