اسيد
عشق
حتي مي تواند
نفرتي باشد
كه يك روز صبح زود
با سيگاري ناشتا روشن مي شود
بارها گفته ام
آنقدر دوستت دارم
كه صداي قدم هاي مردي
در حوالي خانه ات حتي
خوابم را پريشان مي كند
اسيد ندارم ولي كلماتم را
بريده بريده به صورتت مي پا شم
سرخ نمي شوي
تاول نمي زني
اما از صبح فردا
هر كسي گونه هايت را ب بوسد
كلمات مرا مي خواند
من
در تمام معشو قه هايت
تكثير مي شوم
نظرات شما عزیزان: