چه تاريك و چه دلگيرم...........
چه تاریک و چه دلگیرم در این شبهای بعد از تو
به زخمی خو گرفتم ،زخم نا پیدای بعد از تو
منم با یک سبد آواز همراهی،تو تنهایی
و من حالا به فکرم،فكر یك تنهای بعد از تو
و شعرم شاخه ی تنگ قفسهای من شد
غزلِ این یار دیرینه كه شد آوای بعد از تو
و چون رودی كه گم كرده خم دریایی خود را
نمی دانم چه باید كرد َفرداهای بعد از تو
تو صبحی در شب یلدای من بودی،ولی اینك
چه تاریك و چه دلگیرم در این شب های بعد از تو
نظرات شما عزیزان: