زندگي.....
بگذارباتوبگویم که درکوهستان زندگی هیچ قله ای هدف نیست.
زندگی خودش هدف خویش است.
زندگی نه وسیله ای برای رسیدن به یک پایان
که پایانی برای خودزندگی است.
همراه با اوازنسیم
پرندگان درپرواز
گل های سرخ پیچان ورقصان
خنده ی افتاب درسپیده دمان
چشمک ستارگان درشامگاهان
مردی دردام عشقی گرفتار
کودکی مشغول بازی درخیابان...
هیچ هدفی دران دوردست هانیست.
زندگی صرفاازخودلذت می برد ازخودبه وجدمی اید.
انرژی درحال لبریزش وفوران است.
درحال رقص برای هیچ منظورخاصی.
این نه کاراست ونه وظیفه.
زندگی بازی عشق است
شاعری است
موسیقی است
نظرات شما عزیزان: